دیگر نمیگویم که زندگی بدونه تو سخت میگذرد....می گویم زندگی بدونه تو اصلا نمیگذرد...
کامران چیکار کردی با قلبم که اینطوری داره تورو صدامیزنه
دلـم بـراي کـسـي تـنـگ اسـت که آفـتـاب صـداقـت را به ميهـمـاني گـلهـاي بـاغ مي آورد و گـيـسـوان بـلـنـدش را - به
بـادهـا مي داد و دسـتـهـاي سـپـيـدش را به آب مي بخـشـيـد دلـم بـراي کـسـي تـنـگ اسـت که چـشـمـهـاي قـشـنـگـش
را به عـمـق آبـي دريـاي واژگـون مي دوخـت و شعـرهـاي خـوشي چـون پـرنـدگـان مي خـوانـد دلـم بـراي کـسـي تـنـگ
اسـت که هـمـچـو کـودک معـصـومي دلـش بـراي دلـم مي سـوخـت.... و او ستاره اي بي فروغ من بود که
خودم را از درخشش محروم کردم
.
.
.
دوستت دارم
.
.
خدایا خسته ام از این همه تنهایی .خسته ام
چرا وقتی ازم سوال می کنند تو عاشق کی هستی وقتی بهشون میگم:من عاشق کامرانم
منو مسخره می کنند چرا؟ چرا؟
چرا این زندگی لعنتی به پایان نمی رسه که من از همه ی این دلتنگی ها وطعنه های مردم راحت بشم>
چرا؟چرا؟
.
.
با اشک شوقی بر جاده ی قلبت قدم نهادم و پرچم عشق را در بلندای آن قرار دادم تا هوا خواهانت بدانند که
تیر عشقت بر قلبم نشسته است ...
معذرت می خوام اگه با حرفام وقتتونو گرفتم.
بای تا های.
نویسنده : شقایق تاریخ : سه شنبه 8 اسفند 1398برچسب:
,
هوس کردم باز هم امشب زیر بارون تو خیابون، به یادت اشک بریزم طبقِ معمولِ همیشه
آخه وقتی بارون میاد رو صورت یه عاشق مثل من
حتی فرق اشک و بارون دیگه معلوم نمیشه
امشب چشمهای من مثل ابرای بهاره ، نخند به حال من که حالم گریه داره
چرا گریه ام نمیتونه رو تو تاثیری بذاره، آره بخند...! بخند که حالم خنده داره
این عشق یک طرفه من رو کشونده تو خیابون ها
نمی خوام توی این خلوت کسی دور و برم باشه
نه پلکام روی هم میرن نه دست میکشم از گریه
نه می خوام بند بیاد بارون نه چتری رو سرم باشه!!
در زلال شب شب هایم بارانی است روزهایم می گذرد من باران اشک می خواهم آنقدر باران می خواهم تا بتوانم تمام دلتنگی هایم را در آن زلال ک نم
سلام روزگار... چه میکنی با نامردی مردمان.. من هم ..اگر بگذارند ... دارم خرده های دلم را... چسب میزنم... راستی این دل ... دل می شود ؟
good bye
نویسنده : شقایق تاریخ : چهار شنبه 2 اسفند 1398برچسب:
,
نویسنده : شقایق تاریخ : شنبه 28 بهمن 1398برچسب:
,
این عکسرو خودم درست کردم امیدوارم لذت ببرید:
درادامه مطلب............
نویسنده : شقایق تاریخ : چهار شنبه 8 آذر 1398برچسب:
عکس کامران وهومن ,
کامران وهومن ,
عکس جدیدکامران وهومن ,
[ادامه مطلب]
بیا تا قصه نیمه تمام عشق را با شیرینی به پایان برسانیم
برگرد تا قصه من و تو پایانش تلخ و غم انگیز نباشد
دلم برای لحظه های دیدار با تو تنگ شده
چه عاشقانه نگاهم می کردی و حرف می زدی
چرا رفتی از کنارم؟
تو رفتی و من تنهای تنها در این دنیای بی محبت
با چند خاطره ماندم
برگرد تا دوباره آن خاطره های شیرین باهم بودن تکرار شود
دلم بد جور برای تو برای حرف هایت تنگ
صدای خنده هایت تنگ شده
با آمدنت من را دوباره زنده کن
واحساس را دوباره در وجودم شعله ور کن
تا عاشقانه تر از همیشه از تو آن عشق پاکت بنویسم
تو بشو ساحل قلبم
من میشم ماهی مرده
تا بگن به عشق ساحل
لب دریا جون سپرده
ردپایم بی صداست
عشق من بی انتهاست
ردپای اشکهایم را بگیر
تا بدانی خانه ی عاشق کجاست
چو گل های شقایق داغدارم
بیا پروانه شو بنشین کنارم
بزن مرهم به زخم قلبم ای دوست
که خنجر خورده ی این روزگارم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نویسنده : تاریخ : دو شنبه 6 آذر 1398برچسب:
کامران وهومن ,
عکس جدیدکامران وهومن ,
,
نمیدانم چرا ، اما برایت سخت دلتنگم ،
در این مسلک که صورت های بی احساس بسوی قلب های ساده میتازند ،
من اینجا در صف مرگ شقایق ها برای رنگ چشمان تو دلتنگم
.
.
.
تنفس : شروع زندگیست ،
عشق : قسمتی از زندگیست
اما دوست خوب : قلب زندگیست
.
.
.
اسمش تقصیر است ، حالا تو هی خودت را آرام کن ، بگو نه تقدیر !
.
.
.
سخت میترسیدم از اینکه
من از نژاد شیشه باشم و شکستنی
او از نژاد جاده باشد و رفتنی
آری روزها گذشت ، همان شد ، او رفت ، من شکستم . . .
.
.
.
تلخ ترین حرف : دوستت دارم اما … ، شیرین ترین حرف : … اما دوستت دارم
.
.
.
کاش توی این جاده یه تابلو نصب میکردن واسه دلخوشیم …
“تــــــــو”
دو کیلومتر …
.
.
.
اوج محبت را نمیتوان با پیام تقدیم کرد ، اما از همین فاصله خاک پای خوبانیم
.
.
.
ابرها به آسمان تکیه می کنند
درختان به زمین
و انسان ها به مهربانی هم
تقدیم به سرزمین مهربانی خودم . . .
.
.
.
پارک = پنچری ، اما تو نه ! هرجای دلم میخواهی ، پارک کن !
.
.
.
خواستم بگم همیشه محتاج همین نگاهم ،
فقط آروم به گوشیت نگاه کن ،
نذار گذر زمان خسته یا دلگیرش کنه
.
.
.
تنهایی همین است ، تکرار نامنظم من بی تو ، بی آنکه بدانی برای تو نفس می کشم
.
.
.
به یک “هستم”
به یک “نترس”
به یک “نوازش”
به یک “آغوش”
به یک “دوستت دارم”
خلاصه بگویم به “تو”
نیازمندم
.
.
.
.
.
نویسنده : تاریخ : دو شنبه 6 آذر 1398برچسب:
کامران وهومن ,
عکس جدیدکامران وهومن ,
,
برای تو مینویسم...
برای تويی كه تنهايی هايم پر از ياد توست...
برای تويی كه قلبم منزلگه عـــشـــق توست ...
برای تويی كه احسا سم از آن وجود نازنين توست ...
برای تويی كه تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...
برای تويی كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است...
برای تويی كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردی...
برای تويی كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردی...
برای تويی كه هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است...
... تويی كه سـكوتـت سخت ترين شكنجه من است برای
برای تويی كه قلبت پـا ك است ...
برای تويی كه در عشق ، قـلبت چه بی باك است...
برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است...
برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است...
برای تويی كه غمهایت معنای سوختنم است...
برای تویی که آرزوهایت آرزویم است...
.
.
.
.
.
.
نویسنده : تاریخ : دو شنبه 6 آذر 1398برچسب:
کامران وهو من ,
عشق یعنی کامران بودن سعادت یک بغل دل باختگی
عشق یعنی یک نگاه از جنس هومن سادگی
عشق یعنی یک نت موسیقی از من را ببخش
عشق یعنی تو همان شهزاده ای با یک رخش
عشق یعنی من مردود و تو که نمره ی بیستی
عشق یعنی اونی که بنده می خواستم عزیزم خوده تو هستی
عشق یعنی یه شناسنامه به اسم پاک معشوق
عشق یعنی که من از لطف تو می گم خیلی ممنون
عشق یعنی که می گم در زندگی کم دارمت
عشق یعنی که فدای سرت ای دوست ولی من خواهمت
عشق یعنی که چه علت تو نمی دانی چرا ؟
چون که خود هستی فرشته و نجاتی واسه ما
عشق یعنی که تو را می خواهم از ژرفای احساس
عشق یعنی ما له تو هرچی دلت خواس
عشق یعنی من اگه نباشم اونجا چی میشه ؟
نکنه چشات واسم یکمی بارونی میشه ؟
عشق یعنی اگه نیستی تو عشقم ؟
پس یه عمره واسه کی اینجور نوشتم ؟
عشق یعنی تو به من نشون دادی درستی هارو
با تشکر از شما لطفا ببینید غم مارو
عشق یعنی که تو رو دوستت دارم خیلی زیاد
من می خوام جنگ بکنم با دشمنات دلم میاد
عشق یعنی که اگه وقتی کسی رو دوست داری
بمونی منتظرش حتی که طاقت نداری
می مونم منتظرت حتی اگه دور بمونی
تو که آره بهترینی خودتم خوب می دونی
نویسنده : شقایق تاریخ : دو شنبه 6 آذر 1398برچسب:
کامران وهومن ,
هوس کردم باز هم امشب زیر بارون تو خیابون، به یادت اشک بریزم طبقِ معمولِ همیشه
آخه وقتی بارون میاد رو صورت یه عاشق مثل من
حتی فرق اشک و بارون دیگه معلوم نمیشه
امشب چشمهای من مثل ابرای بهاره ، نخند به حال من که حالم گریه داره
چرا گریه ام نمیتونه رو تو تاثیری بذاره، آره بخند...! بخند که حالم خنده داره
این عشق یک طرفه من رو کشونده تو خیابون ها
نمی خوام توی این خلوت کسی دور و برم باشه
نه پلکام روی هم میرن نه دست میکشم از گریه
نه می خوام بند بیاد بارون نه چتری رو سرم باشه!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نویسنده : شقایق تاریخ : پنج شنبه 2 آذر 1398برچسب:
کامران وهومن ,
یعنی میشه که ما دو تا یه روزی به هم برسیم؟
مهم فقط رسیدنه ، حتی اگه کم برسیم
یعنی میشه خوشی بیاد دور ما توری بکشه؟
به آرزوهاش برسه هر کی که دوری بکشه؟
یعنی میشه شب بشینم دست روی موهات بکشم؟
کاشکی بدونم چقـَدَرباید مکافات بکشم
یعنی میشه که شونه هات فقط پناه من باشه؟
چرا تا حالا نشده ، شاید گناه من باشه
یعنی میشه که دستامون با هم مثه یه رشته شه؟
هر کی برای اون یکی درست مثه فرشته شه
یعنی میشه با هم واسه خوشبختی زحمت بکشیم؟
یه خواب راحت بکنیم ، یه آه راحت بکشیم
یعنی میشه بازم بگی دیوونتم من ، دیوونت؟
دوباره عاشقم بشه اون دل مثل رودخونت
یعنی میشه با هم باشیم من و خدامون و خودت؟
درست مثه تولدم ، درست مثه تولدت
یعنی میشه که جای من فقط روی چشات باشه؟
تکیه کلام تو بازم ، من میمیرم برات باشه؟
یعنی میشه فقط یه بار خدا به ما نگا کنه؟
میگی نمیشه ولی من ، همش میگم خدا کنه
یعنی میشه تو دفترش یه لحظه اسم ما باشه؟
یه چیزی بشکنه فقط ، اونم طلسم ما باشه
.
.
.
.
.
.
.
.
نویسنده : شقایق تاریخ : پنج شنبه 2 آذر 1398برچسب:
کامران وهومن ,
عکس جدیدکامران وهومن ,
,